با این همه آشنا بازم تنها بمونه
چه سخته گریه بگیره راه گلوشو
حتی نتونه واسه دل آواز بخونه
دل اگه دل باشه دونبالش نمیره
حتی اگه ازغم بی عشقی بمیره
دل نمیدونه عجب خطایی کرده
با وجودی که همیشه پر درده
دل همش دم میزنه ازآشنایی
غافل از دردو غم روز جدایی
منو ازدلم جدا کرد دلمو سربه هوا کرد
اون که عشقش واسه من یه دنیا بود
اون باافسون نگاهش با دوچشمون سیاهش
منوانداخته تودامش دل هواسش کجا بود ؟
رفت وبا من بی وفا شد. با رقیبم آشنا شد
اون که هرشب واسه من گریه میکرد
حالا دل با من میجنگه میگه جام توسینه تنگه
اون به هردومون میخنده میگه کارخدا بود
دل اگه دل باشه دونبالش نمیره
حتی اگه ازغم بی عشقی بمیره

زندگی تلخه برام
زندگی ترسه من
زندگی درده من
ولی با تو بهشته
من اگه تنهام ، تنها با غمهام
غرق ماتم هام اینم از سرنوشته
چرا سرنوشت من اینجور رغم خورد
چرا عشقه خوبمون بد جوربه هم خورد
گفته بودم شعر من رنگی ندارم
می خونم تا که برگردی دوباره
قلبم ...... قلبم داغونه
چشمام ......... چشمام گریونه
چرا نموندی پیشم دارم دیونه می شم
دستام .......... دستامو بگیر
برگرد .......... برگردو ببین
دیگه دارم میمیرم دارم آتیش میگیرم
نذار تو حسرت عشقت بمونه این دل تنها
دارم میمیرم از دوریت نذار بمونم تو غم ها ............... غم ها
کسی جز تو نمیتونه امید قلب من باشه
نذار قلب تو ازم جدا شه
